مادر

برای مادران

مادر

برای مادران

سلام
در این سایت در مورد مسائل آمادگی های قبل از بارداری، باید و نباید های دوران بارداری، تربیت و تغذیه کودکان مطلب گذاشت میشه. و شما میتونید هر سوالی راجع به مسائل بارداری و کودکانتون دارید مطرح کنید. که توسط متخصصین پاسخ داده میشه. بعضی از مطالب از منابع انلاین موجود در اینترنت استفاده می شود.

آخرین نظرات

۷۸ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

مطمئنا اگر یکی از این دو کفه غایب باشند، تربیت کودک دچار عارضه خواهد شد.

در گذشته یتیمی و بی پدری وجود داشت ، اما مرگ باعث آن می شد نه طلاق ، جدایی و ترک اعضای خانواده ، اما متاسفانه فقدان پدر در عصر ما یکی از غیرمنتظره ترین و عجیب ترین وقایع اجتماعی است. این شرایط موضوعی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد چگونگی رابطه مادر و کودک است.

اثرات حضور پدر در خانواده بسیار زیاد است و برای این که به اهمیت این نقش مهم بیشتر پی ببریم ، کافی است بدانیم تصور کودک از پدر چیست. او پدر را مسوول خانه ، عامل ایجاد نظم و امنیت ، عامل اجرای قانون و انضباط و سر و سامان دهنده امور زندگی می شناسد. پدر روح وجودی خانواده است ، چراغ منزل است. حضور پدر در خانواده عامل رشد و دلیلی برای چرخیدن امور خانواده براساس نظم و قاعده است. در سایه حضور او هر کس می داند چه کند و به انجام وظیفه خود می پردازد. هیچ کس حق تخطی از مرز و تجاوز از حدود را ندارد و همه باید در مرز قواعد خانه سیر کنند.

پدر برای کودک همدم ، همبازی ، رفیق و مانوس است. کودک حضور او را برای خود مغتنم می داند و در کنارش احساس غرور و سرافرازی دارد. با سخنان او می خندد، می آموزد و از طرز برخورد او با همسر راه و روش زندگی را درک می کند. حضور پدر سبب ایجاد شخصیت سالم در کودک می شود و ناسازگاری و رفتارهای ضداجتماعی او را از میان می برد.

با استفاده از رهبری های پدر در راه و رسم درست گام می نهد و به تکمیل و تکامل خود می پردازد. احساس امنیت می کند و به زندگی دلگرم می شود.

بسیاری از متخصصان جرم شناسی ، حضور پدر را در خانواده بهترین عامل پیشگیری از انحرافات به حساب آورده اند و یادآور شده اند برای جلوگیری از انحرافات نوجوانان ضروری است پدران را از خیابان ها و مراکز عمومی جمع و به سوی خانه ها روان کنیم.

دختران و محرومیت از پدر

عوارض ویژه غیبت پدر تحت تاثیر عواملی نظیر شخصیت مادر، زمینه های اقتصادی اجتماعی و وجود یا نبود خواهر، برادر و همچنین جنسیت کودک قرار دارد.

برخی گزارش ها حاکی از این است که دخترها کمتر از پسرها تحت تاثیر فقدان پدر قرار می گیرند و برخی دیگر نیز حاکی از آن هستند که دخترها در این شرایط در زمینه رشد روابط با جنس مخالف و رشد اجتماعی آسیب می بینند.

دختران فاقد پدر اغلب در مواجهه با مشکلات خود بسیار آسیب پذیر و شکننده هستند. بسیاری از محققان معتقدند رفتارهای پرخاشگرانه ای که دختران در بازی با عروسک ها ابراز می کنند، ممکن است انعکاس تعرض آنها با مادران خود باشد و علایمی نظیر ناسازگاری مداوم در مدرسه و رفتارهای احساسی در بین دختران فاقد پدر که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، مشاهده می شود. چنین رفتارهایی ممکن است تجلی کمبود دختران در برقراری روابط معنی دار با یک مرد بالغ در محیط زندگی خانوادگی خود باشد.

این در حالی است که بسیاری از مطالعات جدید نشان داده اند که حضور پدر یکی از عوامل موثر مهارت دختران در ریاضیات است و در کنار سختگیری پدرانه مدت زمانی که پدران صرف خواندن با فرزندانشان می کنند باعث افزایش قدرت کلامی دخترانشان می شود.

ارزیابی مادر از پدر

نگرش مادر نسبت به پدر عامل مهمی در رشد نقش جنسیتی کودک و شخصیت اوست. در ازدواج های موفق تایید احساسات مثبت کودک نسبت به پدر از سوی مادر نقش بسیار مهمی دارد. چنین مادرانی با تایید پدر به عنوان یک الگو به همانندسازی پسران کمک می کنند و نیز تنشهای احتمالی بین پدر و دختر را از طریق ارتباطی که در آن احترام و ارزش برای پدر وجود دارد کاهش می دهند.نگرشهای مادر زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که وی دارای فرزند مذکر و همچنین فاقد شوهر باشد. ارزیابی مادر از غیبت پدر اغلب با دلایلی که برای آن غیبت آورده می شود، مرتبط است. بحث در مورد اثرات غیبت پدر بر کودکان برای هر مادری ممکن است ناخوشایند باشد؛ اما این موضوع هنگامی ناخوشایندتر است که غیبت پدر به علت طلاق یا ترک خانه باشد. در واقع، اثرات غیبت پدر به علت طلاق یا ترک خانه به مراتب شدیدتر از اثرات فقدان پدر به علت مرگ آن بر فرزندان است. عامل بسیار مهمی که این اثرات را به میزان زیادی تعدیل می کند، رابطه کودک با مادرش است.

رابطه بین پدر و کودک پیش از غیبت پدر و نیز سن کودک هنگام شروع غیبت نیز عوامل مهمی در تعیین چگونگی نگرشهای مادر نسبت به پدر هستند. به عنوان مثال ، برای پسر فاقد پدری که تا ۱۰ سالگی رابطه مثبتی با پدر داشته ، احتمال کمتری وجود دارد که تحت تاثیر نگرش های منفی مادر نسبت به پدر قرار گیرد تا پسری که از محبت و تربیت پدری حتی قبل از آن که فاقد پدر شود، محروم بوده است.

مادری که نسبت به جنس مذکر نگرش مثبتی دارد، رشد شخصیتی کودک را تسهیل می کند. برای مثال او با تمجید از شایستگی های عموی پدر و یادآوری محاسن او می تواند به فرزندش کمک کند تا ارزش مذکر بودن را بیاموزد. از طرف دیگر، کم بها کردن جنس مذکر بویژه پدر ممکن است سبب شود کودک تصور مناسبی از مردها نداشته باشد.

پسری ، محروم از الگوهای مردانگی

حضور کم پدر، بویژه طی نوزادی و اوایل کودکی ، غالبا منجر به افزایش شدت رابطه عاطفی بین مادر و کودک می شود. دلبستگی شدید و نسبتا انحصاری ممکن است تقابل با همسالان و رشد نقش جنسیتی کودک را بشدت بازداری کند. تعارض های نقش جنسیتی بیشتر در جوامعی وجود دارد که کودکان و نوجوانان رابطه نسبتا انحصاری با مادرانشان دارند.

پسر محروم از پدر، علاوه بر نداشتن یک الگوی مناسب نقشهای مردانه ، احتمالا با مادری مواجه می شود که رفتار مردانه را تشویق نمی کند.

اغلب پسران محروم از پدر از سوی همسالان خویش به علت فقدان رفتار مردانه ، بویژه هنگام شروع سال تحصیلی یا در بازیها، مورد طرد قرار می گیرند. در اینجاست که کودک دچار اغتشاش و تعارض در نقش جنسیتی خود می شود، زیرا بین آنچه مورد توجه و تشویق مادر است و آنچه همسالان می پسندند تفاوت وجود دارد. چنانچه کودکی از نظر عاطفی و آموزشی شدیدا به مادرش متکی باشد، ممکن است نقشهای مردانه را کسب نکند. با این حال ، حفظ ثبات و همسانی در رفتار براساس یک معیار درونی از صفات مردانه و زنانه برای یک پسر فاقد پدر ممکن است بسیار مشکل باشد و منجر به اضطراب در وی می شود.

مراقبت های افراطی مادر نگران

مراقبت افراطی مادر یکی از پیامدهای محرومیت از پدر است. در خانواده هایی که مراقبت و حمایت بیش از اندازه مادر وجود دارد، پدر عموما نقش منفعل و بدون کارآیی دارد. چنانچه پدر وجود نداشته باشد، اغلب احتمال ایجاد یک نوع الگوی مراقبت افراطی از سوی مادر افزایش می یابد. در این میان سن کودک در هنگام شروع غیبت پدر یک عامل اساسی است. پسری که هنگام نوزادی یا سالهای اول کودکی به هر دلیلی از نعمت پدر محروم می شود، احتمال بیشتری دارد که از سوی مادرش مورد مراقبت و مواظبت افراطی قرار گیرد.

اما چنانچه محرومیت از پدر زمانی شروع شود که سن پسر بالاتر است ، ممکن است انتظار داشته باشد بسیاری از امور و مسوولیت هایی را که قبلا پدر انجام می داده است ، پسر برعهده گیرد.

محرومیت از پدر طی دوره هایی از رشد ممکن است کودک را مستعد وابسته شدن بیش از حد کند. با مطالعه کودکان کلاس اول مشخص شده است بیشتر کودکانی که از سوی معلمانشان به عنوان افراد بیش از حد وابسته ارزیابی می شوند، از خانواده هایی هستند که در آنها محرومیت از پدر وجود داشته است. در این مطالعه از میان هر ۲۰کودک بیش از حد وابسته ۱۳نفرشان مربوط به خانواده هایی بوده اند که در طول ۳سال اول زندگی این محرومیت را داشته اند.

بسیاری از پسران کوچکی که در عروسک بازی نقش دخترانه به خود می گیرند مادرانی داشته اند که فعالیت آنان را در خارج از خانه محدود می کنند و در مقایسه با دیگر مادران رفتارهای استقلال طلبانه و مردانه کودکشان را کمتر تشویق می کنند. بسیاری از پاسخهای غیرمعمول مادران فاقد شوهر نشان می دهد که آنان می ترسند کودکانشان از نظر جسمانی آسیب ببینند یا وقتی بزرگتر شدند نتوانند آنها را کنترل کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۱


طلاق ممکن است در زندگی هر زن و مردی اتفاق بیفتد. بیشتری تاثیری که طلاق در زندگی زناشویی دارد روی کودکان است. نکته مهم در اینجا نحوه اطلاع فرزندان از طلاق و برخورد صحیح با کودکان طلاق است.

به هر حال گاهی کار به اینجا می رسد که شما و همسرتان از هیچ کدام از روش های صبر و مدارا و گفت وگو و مشاوره و... به نتیجه ای نرسیده و مجبورمی شوید به سراغ این سیاه ترین حلال خداوند بروید. تکلیف بچه ها چه می شود؟ بچه هایی که یک عمر آرزوی داشتنشان را داشته اید و سال ها مراقبتشان کرده اید تا به اینجا برسند و دوست داشته اید جلوی چشم شما بزرگ شوند. حالا این گل های کوچک در میانه توفانی که خودتان به پا کرده اید گرفتار شده اند و هر لحظه به سویی کشیده می شوند. قطعا شما و همسرتان، نگران بچه ها هستید اما شاید ندانید که چگونه می توانید میزان آسیب پذیری بچه ها را در این اتفاق شوم به حداقل برسانید. اگر تا پایان این نوشته با ما همراه باشید راهکارهای صحیح مراقبت از این گل های توفان زده را مرور خواهیم کرد.

 

تأثیرات طلاق بر فرزندان

طلاق و مجموعه مشکلات قبل و بعد از آن یکسری اثرات نامناسب بر روح و روان فرزندان می گذارد که باید با شناخت دقیق آنها برای کاهش شان برنامه ریزی کرد. احساس ناامنی و هراس از آینده، ترس از ترک شدن، احساس طردشدگی، احساس گناه و مقصر بودن در اختلاف بین پدر و مادر، بلاتکلیفی، اندوه، اضطراب، تنهایی، خشم و افسردگی اثرات کلی طلاق بر فرزندان است. به دلایل مختلف این نشانه ها در پسرها بیش از دختران بروز می کند. اما این اثرات را می توان در دوره های سنی مختلف فرزندان نیز تفکیک کرد. در هر دوره سنی، پاره ای از مشکلات شدیدتر و محتمل تر هستند که درزیر آنها را بررسی می کنیم.

2 تا 6 سالگی :

بچه ها در این سنین بیشتر با خشم و افسردگی نسبت به طلاق والدین واکنش نشان می دهند. آنها همچنین افسرده و ناراحت به نظر رسیده و زود به گریه می افتند و گاهی در رفتارهایشان زیاده خواهی و لجبازی به چشم می خورد.

بسیاری از دخترها در این سنین عصبی و تندخو می شوند اما عده ای دیگر رفتارهای بزرگسالانه در پیش می گیرند. این دسته از بچه ها بیش از حد مراقب رفتارها و نظافت خود هستند و دیگر بچه ها را مانند بزرگ ترها سرزنش و تنبیه می کنند و گاه آنها را پند و اندرز می دهند. پسرها ناآرام و خشن می شوند و رفتارهای شیطنت آمیز آنها بیشتر می شود. این کودکان بیشتر ترجیح می دهند تنها باشند و شوقی به بازی نشان نمی دهند و در محیط های جمعی مثل مهدکودک، به جای بازی و همراهی با دیگران لجبازی می کنند و اخلال و بی نظمی به وجود می آورند.

7 تا 11سالگی:

بچه های 8 - 7 ساله معمولا پس از جدایی دچار افسردگی شدید می شوند. پسرها معمولا شدیدتر واکنش نشان می دهند و خیلی زود به گریه می افتند.

با بالاتر رفتن سن بچه ها افسردگی و غم، جای خود را به خشونت و انتقام گیری می دهد. بچه های 9 تا 11ساله پس از جدایی واکنش های خشمگینانه شدیدی از خود بروز می دهند و درگیری هایی در مدرسه با معلمین و اولیای مدرسه پیدا کرده و کارکرد آموزشی شان پایین می آید. پسرها از ملاقات با پدر استقبال نمی کنند و به شدت در مدرسه دچار مشکل می شوند.

12تا 17سالگی (نوجوانی):

نوجوانان در این سنین به نسبت بچه های کوچک تر، سازش بیشتری با مسئله طلاق نشان می دهند. این ممکن است به دلیل حس استقلال طلبی و نداشتن ارتباط نزدیک با والدین در این سنین یا به دلیل درک بیشتر آنها نسبت به مشکلات میان پدر و مادر باشد. آنها در این شرایط معمولا خود را از پدر و مادر دور نگه می دارند و تلاش می کنند برنامه و چارچوب زندگی مستقل و متفاوتی را دنبال کنند. پاره ای از آنها در دوران ابتدای جدایی احساس فریب خوردگی کرده و واکنش های خشمگینانه ای از خود بروز می دهند و سعی می کنند تا حد ممکن از خانه و پدر و مادر دور باشند.

 

چطور فرزندان را از تصمیم طلاق با خبر کنیم؟

هرچند بچه ها از اختلافات شما باخبرند اما احتمالا اعلام صریح این موضوع که شما قصد دارید از یکدیگر جداشوید یکی از سخت ترین کارهایی است که در زندگی تان قرار است انجام بدهید. احتمالا بچه ها از شنیدن این موضوع شوکه خواهند شد و شما باید مراقبت و دقت زیادی در این مرحله از کار داشته باشید. این یکی از سخت ترین مراحل زندگی بچه هاست. پس دقت داشته باشید تا در شرایط دشواری نباشند یا آمادگی لازم را برای شنیدن آن داشته باشند. زمان تغییر مدرسه یا مهدکودک، بیماری، عید نوروز، امتحانات مدرسه و یا زمان هایی از این دست به هیچ وجه زمان مناسبی برای شنیدن چنین خبری نیست.

زمانی را انتخاب کنید که هر دوی شما حضور داشته باشید و بچه ها هم فرصت کافی برای روبه روشدن با این خبر را داشته باشند. یک روز تعطیل که شما و باقی خانواده در خانه باشید زمان مناسبی برای چنین کاری است. این خبر را به صورت دو نفره، یعنی همراه با همسرتان به آنها بدهید.

اگر چند فرزند در خانه دارید بهتر است این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند. احتمالا بچه ها پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سؤالات زیادی از شما و همسرتان خواهند داشت. سعی کنید با آرامش به سؤالات آنها پاسخ دهید.

بچه ها در هر سنی که باشند حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمی خواهند با هم زندگی کنند. البته با بچه ها با زبان خودشان صحبت کنید. آنها باید 2 چیز را بدانند: آنچه اتفاق افتاده و اینکه چرا اتفاق افتاده.

مهم ترین پیامی که باید به بچه ها منتقل کنید این است که «مامان و بابا قرار است در خانه های جداگانه زندگی کنند».

مهم است که فرزندانتان یکباره و ناگهانی در جریان حرف های شما قرار نگیرند.

به بچه ها اطمینان بدهید که هروقت بخواهند می توانند با هردوی شما صحبت و سؤالاتشان را مطرح کنند.

مهم ترین کاری که شما می توانید در این لحظات برای آنها بکنید این است که بدانند هر دوی شما آنها را دوست دارید و دوست خواهید داشت و برای برنامه های مربوط به آنها با هم همکاری خواهید کرد و هر وقت که بخواهند می توانند هرکدام از شما را ببینند.

 

فهرستی از تصمیماتی که باید بگیرید

فهرست زیر به شما کمک می کند تا همچنان که به جدایی و مشکلات تان فکر می کنید، بچه ها و مسائل مربوط به آنها را هم درنظر داشته باشید.

قوانین و تدابیری که برای زندگی تان اندیشیده اید، چه تأثیری بر دیدارهای شما با فرزندانتان و مراقبت از آنان خواهد داشت؟

بچه ها باید به دیدن کدام یک از اعضای خانواده و بستگان بروند؟

آیا بچه ها هر وقت بخواهند می توانند به والدین خود دسترسی داشته باشند؟

چه موقع بچه ها می توانند با والد دیگر خود ملاقات کنند؟

آیا تدابیری که برای زندگی تان درنظر گرفته اید ثابت و از پیش تعیین شده هستند یا به اقتضای زمان تغییر می کنند؟

تعهدات و محدودیت های مالی تان کدامند؟

بچه ها در زمان تعطیلات مدرسه چه خواهند کرد؟

برای برگزاری جشن ها و اعیاد، مانند روزهای تولد و عید، چه تدابیری اندیشیده اید؟

والدین تا چه اندازه نزدیک هم زندگی خواهند کرد؟

برای انجام دادن کارهای خانه چه روش مؤثری درنظر گرفته اید؟

آیا بچه ها می توانند با دوستان و بستگان در ارتباط باشند؟

کدام یک از فعالیت های خارج از مدرسه بچه ها ادامه خواهد داشت و چه کسی بر آنها نظارت می کند؟

کدام یک از والدین قصد دارد در جلسات مدرسه حضور داشته باشد؟

بچه ها چگونه می توانند ارتباط خود را با والدی که با آنان زندگی نمی کند، حفظ کنند؟

بچه ها چگونه می توانند ارتباط خود را با سایر بستگانشان حفظ کنند؟

 

سؤالاتی که باید برای آنها آماده باشید

در این مرحله احتمالا بچه ها سؤالات زیادی از شما خواهند داشت. ما سعی کرده ایم تعدادی از مهم ترین این سؤالات را برای شما فهرست کنیم. دقت کنید که بچه ها در هر سنی که باشند شما باید با زبان خودشان و با صبر و شکیبایی به سؤالاتشان پاسخ دهید. البته شما ممکن است پاسخ بعضی از سؤالات را ندانید یا نتوانید برای آنها توضیح دهید. این را صادقانه به آنها بگویید، احتمالا آنها درک خواهند کرد.

چه موقع می توانم پدر/ مادر را ببینم؟

مادر، وقتی من در خانه هستم، آیا اجازه می دهید که شب ها تا دیروقت بیدار بمانم، مثل زمانی که در خانه پدر هستم؟

نظر مادربزرگ در این باره چیست؟

اگر من قول بدهم که تا آخر عمرم واقعا بچه خوبی باشم، با هم آشتی می کنید؟

پدر/ مادر چرا ما را ترک می کنید؟

آیا پول توجیبی من تغییر خواهد کرد؟

چرا شما به خاطر اشتباهات و مشکلات خودتان می خواهید ما را عذاب بدهید؟

زمان تعطیلات آیا باز هم به مسافرت خواهیم رفت؟

وقتی قرار است از هم جدا شوید، چطور می توانید بگویید که ما را دوست دارید؟

آیا من می توانم انتخاب کنم که با چه کسی زندگی کنم؟

چه کسی در انجام دادن تکالیف مدرسه به من کمک می کند؟

طلاق پیشنهاد کدام یک از شما بود؟

چه کسی مقصر است؟

 

کارهایی که پس از گفتن خبر طلاق باید انجام دهید

در این شرایط اهمیت دانستن اینکه شما بچه ها را دوست دارید دوچندان می شود. پس سعی کنید با انواع گفتار و رفتار این موضوع را به آنان نشان دهید. زمانی را برای تنها بودن با بچه ها، بازی کردن یا گردش رفتن با آنها اختصاص دهید و بیشتر مراقب احساسات آنها باشید.

سعی کنید به بچه ها تفهیم کنید که طلاق شما قطعی است و امکانی برای بازگشت وجود ندارد. احتمال بازگشت به زندگی پدر و مادر در ذهن بچه ها باعث احساس بلاتکلیفی و وضعیت احساسی نامناسبی می شود که شما با تفهیم قطعیت طلاقتان می توانید از این احساس نامناسب جلوگیری کنید.

به خاطر داشته باشید که به هرحال شما از همسرتان جدا شده اید و دیگر زندگی گذشته شما پایان یافته، اختلافات را کنار بگذارید و برای تربیت صحیح فرزندانتان با یکدیگر همکاری کنید. البته توجه داشته باشید که شما باید در برابر بچه ها، رفتاری محترمانه اما جدی داشته باشید. رفتار صمیمانه شما با هم به امیدواری بیهوده بچه ها به زندگی مجدد شما با هم می انجامد و آنها را دچار بلاتکلیفی می کند.

بار ذهنی طلاق شما بر دوش بچه ها سنگینی می کند. برای اینکه این بار را از دوش بچه ها بردارید، به آنها تأکید کنید که هیچ نقشی در طلاق شما نداشته اند برای نرسیدن اوضاع به چنین وضعی هیچ کاری نمی توانسته بکنند و طلاق تصمیمی است که شما و همسرتان شخصا به آن رسیده اید.

با معلمین و اولیای مدرسه یا مهدکودک در تماس باشید. اکثر آنها با درک گرفتاری شما، خوشحال خواهند شد تا ایده ها و نظرات خود را با شما در میان بگذارند. آنها همچنین می توانند اطلاعات خوبی در مورد رشد کودک و مسائل و مشکلات او پس از طلاق در اختیار شما بگذارند.

در اسرع وقت هر دو خانه را مرتب و آراسته کنید و سعی کنید زندگی به روال عادی برگردد. بچه ها در هر سنی که باشند به قوانین مشخص برای زندگی و تربیت احتیاج دارند. سعی کنید زندگی را به روال گذشته برگردانده و این قوانین را اجرا کنید.

به بچه ها اجازه بدهید احساساتشان را بیان کنند و در برابر احساسات آنها نسبت به والد دیگر موضع گیری نکنید. به هیچ وجه از همسرتان بدگویی نکنید و او را به عنوان پدر یا مادر فرزندتان محترم بشمارید.

بچه ها باید بدانند در هر شرایطی چگونه می توانند به شما یا همسرتان دسترسی داشته باشند و مطمئن باشند که هر وقت بخواهند، هرچند با تأخیر، اما می توانند پدر یا مادر خود را ببینند.

 

لطفا این اشتباهات را مرتکب نشوید

بدترین کاری که شما می توانید بکنید این است که یک روز صبح که فرزند دلبندتان از خواب برمی خیزد به او بگویید پدر یا مادرش از این خانه رفته و دیگر برنمی گردد. در چنین موقعیتی کودک علاوه بر اینکه علت رفتن پدر یا مادر را نمی داند دیگر اطمینانی هم به ماندن والدی که در کنار اوست هم نمی تواند بکند؛ یعنی به لحاظ روحی امنیت ذهنی داشتن پدر و مادر، هر دو را توأمان از دست می دهد و این ضربه بزرگی به کودک وارد می کند. اشتباهات دیگری که شما باید سعی کنید مرتکب آنها نشوید اینهاست:

- پرسیدن سؤال از فرزندانتان، مخصوصا درباره زندگی شخصی همسر سابقتان - لغو قرارهای ملاقات با بچه ها به گونه ای که فکر کنند برای شما مهم نیستند.

- برگزاری مناسبت های ویژه و جشن های مهم با همان سبک و آیین قدیمی، به گونه ای که غیبت یکی از والدین بیشتر به چشم بیاید.

- خریدن هدایایی که می دانید همسر سابقتان را ناراحت می کند و بچه ها را در وضعیت دشواری قرار می دهد.

- قرار دادن همسر سابقتان در مقابل بچه ها یا ابراز خصومت و دشمنی نسبت به او

- استفاده از بچه ها به عنوان پیام آور و جاسوس

- استفاده از بچه ها به عنوان سنگ صبور و محرم اسرار

- سختگیری نسبت به دیدن پدر یا مادری که دور از فرزند زندگی می کند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۸

یکی از بدترین موقعیت ها برای کودکان زمانی پیش می آید که والدین آنها از هم جدا می شوند. بدتر از آن زمانی است که یکی از والدین تمایلی به دیدن آنها ندارد یا به هر صورت وضعیت به سمتی می رود که امکان دیدار با آن والد وجود ندارد.

سپیده دانایی: طی سال های اخیر در روز پدر در آمریکا، اتفاقی افتاده که قابل تأمل است. برای تبریک روز پدر کارت های متعددی وجود دارد اما نوشته های روی برخی از این کارت ها حساسیت هایی را ایجاد کرد و البته بحث هایی را در پی داشت؛ روی یکی از این کارت ها نوشته شده بود مادرم روز پدر را به تو تبریک می گویم. 

طرفداران این کارت ها معتقد هستند مادرانی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ می کنند هم مادرند و هم پدر و باید هم روز مادر و هم روز پدر را به آنها تبریک گفت اما در مقابل، مخالفان می گویند درست است که این مادران زحمت فراوانی می کشند؛ آنها در نهایت مادر هستند و نمی توانند نقش پدری را به صورت کامل اجرا کنند و البته نباید هم چنین انتظاری داشت چرا که تلاش در این زمینه می تواند در رابطه با تعریف پدر و مادر در ذهن نسل آینده جامعه ابهام ایجاد کند.

یکی از بدترین موقعیت ها برای کودکان زمانی پیش می آید که والدین آنها از هم جدا می شوند. بدتر از آن زمانی است که یکی از والدین تمایلی به دیدن آنها ندارد یا به هر صورت وضعیت به سمتی می رود که امکان دیدار با آن والد وجود ندارد.

این شرایط هر چند برای کودکان بسیار دشوار است، قطعا برای والدی که کودک نزد او زندگی می کند نیز دشوار است و مشکلات بی شماری را می تواند ایجاد کند. صرف بزرگ کردن و تربیت یک کودک بدون کمک همسر طاقت فرساست اما چیزی که کار را سخت تر می کند اخباری است که این گروه از والدین از گوشه و کنار می شنوند.

این که نبود یکی از والدین می تواند عوارض جبران ناپذیری بر فرایند رشد کودک باقی بگذارد. در نتیجه تعداد قابل توجهی از این والدهای تنها به دنبال این هستند که علاوه بر وظایف خودشان، وظایف والد غایب را نیز انجام دهند تا فرزند آنها آسیب کمتری ببیند اما آیا واقعا یکی از والدین می تواند علاوه بر وظایفی که برعهده خودش است وظایف والد غایب را نیز برعهده بگیرد؟

ممکن است اما با کمک دیگران

اگر بخواهیم پاسخ دقیقی به این پرسش بدهیم باید به چند نکته توجه داشته باشیم. پدر و مادر در خانه هر کدام وظایفی دارند که بخشی از این وظایف را فرد دیگری نیز می تواند انجام دهد؛ مانند تامین مالی فرزندان، پخت غذا، رسیدگی به نظافت آنها یا حتی رسیدگی به کارهای مدرسه.

اما بخشی از وظایف پدران و مادران شامل مواردی است که فرد دیگر یا نمی تواند آن را انجام دهد یا باید دارای ویژگی های خاصی باشد تا از عهده آنها بربیاید. قسمت اعظم این موارد امور وابسته به جنسیت هستند؛ مانند شیر دادن به شیرخواران، آموزش مسائل خاص دوره بلوغ و تغییراتی که در این دوره چه در دختران و چه در پسران روی می دهد. در رابطه با این امور چطور می توان برنامه ریزی کرد؟

در مورد وظایف پدر و مادری که به آنها اشاره شد با یک برنامه ریزی مناسب می توان تا حدی جای خالی را پر کرد. به عنوان مثال تأمین مالی خانه می تواند هم توسط مادر صورت بگیرد و هم توسط پدر. انجام آشپزی، نظافت خانه و کودکان، خرید خانه و دیگر امور مربوط به بچه ها می تواند توسط هر کدام از والدین صورت بگیرد اما در رابطه با آموزش مسائل مربوط به بلوغ و امور جنسی چطور؟

زمانی که کودکان حاضر در خانه با والد همجنس نیستند، برای انجام این بخش از وظایف لازم است از افراد دیگری کمک گرفته شود.گاهی یک دایی یا عمه می تواند برخی موضوعات را برای نوجوان توضیح دهد، اگر هم دسترسی به اقوام نبود می توان از مشاور یا روانشناس یا حتی از پزشک کمک گرفت. اگر هم هیچ کدام از این موارد در دسترس نباشند، می شود از معلم یا مشاور کودک در مدرسه خواست تا مسائل لازم را برای آنها توضیح دهند.ناممکن حتی با کمک دیگران

اما جدای از وظایف پدران و مادران، صرف حضور والدین در خانه کارکردهایی دارد که غالب اوقات والدین متوجه نیستند اما این کارکردها در تربیت کودکان نقشی اساسی و مهم دارد و این بخش در زمان غیبت یکی از والدین می تواند آسیب های جدی ببیند. نکته مهم در این بین آن است که جبران کامل این کمبود در خانواده های تک والد بسیار دشوار و در بعضی مواقع غیرممکن است. بنابراین لازم است پدر و مادران فقط با آنها آشنا شوند.نقش هایی که از کودکی آموخته می شوند

اولین تصورات کودکان ما در مورد نقش های جنسیتی در خانه شکل می گیرد. اینکه وظایف مردان و زنان در خانه چیست، چه مسئولیت هایی در زندگی مشترک برعهده آنهاست و اینکه آنها چطور با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. 

این آموزش های مهم هم در خانه و به واسطه والدین روی می دهند و هم خارتج از خانه و به واسطه کتاب، فیلم و ... زمانی که طلاق والدین در زمانی رخ می دهد که کودکان بسیار کم سن هستند یا فرایند طلاق بسیار طولانی می شود، در این آموزش مهم می تواند مشکلاتی روی دهد.

حضور فردی از جنس دیگر و داشتن ارتباط مستمر با او مثل دایی یا عمه می تواند تا حدی این نقص را جبران کند اما به هر صورت رابطه همسران با هم تفاوت هایی اساسی با رابطه خواهر و برادری دارد. بچه ها در خانواده به صورت معمول مشاهده گر رابطه پدر و مادری هستند که به هم وفا دارند، رابطه ای عاطفی و عمیق با هم دارند و در بسیاری از ابعاد زندگی با هم شریک هستند. 

در حالی که وقتی دایی، عمه یا پدربزرگ و مادربزرگ قرار است جای خالی نبود پدر و مادر را پر کنند، به رغم همه تلاش هایشان باز هم نمی توانند نمایانگر همه ابعاد رابطه همسری باشند و در هر حال تا حدی این جای خالی باقی خواهد ماند.

نبرد دموکراسی و دیکتاتوری

زمانی که هر دو والدین در خانه حضور دارند، فرایند تصمیم گیری به صورت معمول به این صورت است که والدین با یکدیگر مشورت و تصمیم خود را اعلام می کنند. شاید با خود بگویید این شرایط ایده آل است که والدین به دنبال آن هستند اما در عمل اینگونه نیست.

درست است که همیشه این اتفاق نمی افتد، اگر با خودتان مرور کنید احتمالا مواردی به ذهنتان می رسد که شما نظری داشته اید و همسرتان نظر دیگری و در نهایت ناچار شده بودید با گفتگو تصمیم دیگری بگیرید اما در زمانی که فقط یک والد حضور دارد، فرایند تصمیم گیری فقط توسط او انجام می شود.

شاید بگویید این شرایط نه تنها بدنیست که بسیار هم خوب است! اما این شرایط می تواند برای کودکان عوارض خاص خود را داشته باشد. تصمیم گیری های مشارکتی پدر و مادر هر چقدر هم معدود باشد باز هم می تواند به بچه ها شکلی از دموکراسی را آموزش دهد. در حالی که تصمیم گیری های تکنفره در خانه می تواند یادآور روش های دیکتاتوری در زمان تصمیم گیری باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۱

بیشتر والدین مطلقه، در مورد واکنش های کودکشان نسبت به جدایی و طلاق، خیلی نگران هستند. آنان می خواهند بدانند که: «آیا کودک من سالم و شاداب رشد خواهد کرد؟»

جامعه شناسان و روانشناسان، اطلاعات قابل قبولی درباره اثرات طلاق بر روی کودکان، در دسترس قرار داده اند. تحقیقات نشان می دهد که اثرات طلاق، بستگی به سن کودک هنگام طلاق دارد. همچنین اثر طلاق بر کودک به فاکتورهایی همچون جنسیت، شخصیت، میزان ناسازگاری و درگیری والدین و حمایت های خانواده و دوستان کودک بستگی دارد.

سن کودک:

درباره اثرات طلاق بر روی کودک کوچک تر از 2 تا 3 سال، اطلاعات بسیار کم است. بچه های خردسال در صورت وقوع طلاق به طور معمول رنج نمی برند، گرچه در صورتی که رابطه یا پیوند نزدیک، بین یکی از والدها و کودک آسیب ببیند، ممکن است مشکل به وجود آید.

والدین بایستی نسبت به برنامه های سرپرستی و مراقبت از کودک به توافق برسند، آنچنان که کودک در حالی که ناسازگاری بین والدینش را تجربه می کند، به رشد و نمو خود ادامه دهد.


نوزادی:

نوزادان نمی توانند تعارض را درک کنند، اما ممکن است نسبت به تغییرات خلقی و سطح انرژی والدینشان واکنش نشان دهند. آنان ممکن است اشتهای خود را از دست بدهند یا دچار اضطراب شوند.


کودکان پیش دبستانی:

کودکان از 2 تا 5 سالگی به این اعتقاد می رسند که موجب طلاق و جدایی والدینشان شده اند؛ به طور نمونه، ممکن است فکر کنند که اگر شامشان را خورده بودند، پدر از آنان دور نمی شد. کودکان پیش دبستانی، از تنها ماندن یا ترک کامل، هراس دارند. آنان به طور معمول تغییرات را انکار کرده و همکاری نمی کنند و ممکن است افسرده یا خشمگین شوند. همچنین ممکن است پرخاشگرانه و نافرمان عمل کنند اگرچه خواستار امنیت در پناه یک بزرگسال هستند.


کودکان سن مدرسه ای:

بسیاری از روانشناسان معتقدند سازگاری نسبت به جدایی و طلاق برای کودکان پایه ابتدایی مدارس، از کودکان کودکستانی یا بزرگ تر مشکل تر است. کودک مدرسه رو به اندازه کافی بزرگ است تا درد و رنج ناشی از جدایی والدینش را درک کند و در عین حال برای درک یا کنترل واکنش نسبت به این درد و رنج، خیلی کم سن و سال است. او ممکن است غم، خجالت، رنجش، وفاداری دوطرفه و عصبانیت شدید را تجربه کند. توانایی کودک در بازی، فعالیت و تعامل با کودکان دیگر، ممکن است کمک کند تا از عهده وضعیت زندگی خانوادگی اش برآید.

کودکان در این سن، امید دارند که والدینشان نزد یکدیگر بازگردند. کودک ممکن است احساس طردشدگی از سوی والدی که او را ترک کرده، داشته باشد و از سردرد یا دل درد شکایت کند.


نوجوانی:

نوجوانان 10 تا 19 ساله خشم، ترس، تنهایی، افسردگی و گناه را تجربه می کنند. برخی از آنان احساس می کنند اگر در کارهای روزمره شان یا مراقبت از خواهر و برادرشان احساس مسئولیت کنند، رو به بزرگسالی دارند. 


نوجوانان با انرژی پایین و میزان استرس بالا، به طلاق والدین پاسخ می دهند که تلاش برای کنترل و حفظ کل خانواده است. درک عواملی که به جدایی والدین منجر شده و به یاد آوردن استرس طلاق، ممکن است به توانایی نوجوان در حل مشکلات در خانواده اش صدمه بزند.


تأثیر جنسیت:

امروزه محققان دریافتند که پسران و دخترانی که به ترتیب نزد پدر و مادرشان تربیت شده اند، از بچه هایی که به وسیله والد جنس متفاوت تربیت یافته اند، بهتر عمل می کنند. پسرهای محصلی که با پدرشان زندگی می کنند، به نظر می رسد در برنامه های سرپرستی، کمتر پرخاشگر باشند. همچنین مشکلات هیجانی کمتری نسبت به پسرهایی که با مادرشان زندگی می کنند، دارند.

دخترانی که به وسیله مادر تربیت می شوند، نسبت به آنان که توسط پدر تربیت می شوند، مسئولیت پذیرتر و بالغ تر هستند و این در حالی است که تربیت یک پسر خردسال توسط مادر و دختر توسط پدر، دردسرسازتر است. در هر حال، سازگاری کودکان با طلاق، بیشتر به کیفیت رابطه والد ـ کودک بستگی دارد تا جنسیت و سن کودک.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۷

هنگامی که فرزند شما ناتوانی خود در حل مسائل ریاضی را ابراز می کند یا می گوید نمی تواند بدون کمک شما از پس نوشته کلمه ای سخت و دشوار برآید، زود تسلیم خواسته او نشوید.

ساعت 5 بعدازظهر است. من در حال کمک به پسرم هستم که 8 سال دارد تا تکالیف خود را به نحو احسن انجام دهد. در همن حین فرزند دوساله ام ماژیکی را که فکر می کردم جای امنی پنهانش کرده ام برداشته و می گوید من هم دارم مشق می نویسم! و شروع به خط خطی کردن دست هایش می کند. اگر می بینید مادرانی مثل من از ماجرای تکالیف درسی فرزندان خود به شدت شکایت دارند این مسئله به ذات ملال آور این مقوله باز می گردد.

وقتی در قالب ایمیل از دوستان خودم خواستم نظراتشان را درباره همراهی والدین با بچه ها در زمینه انجام تکالیف درسی بنیویسند، فقط یکنفر جواب ایمیل من را داد و مطلب خود را با این عبارت آغاز کرده بود: وای باز هم مسئله تکالیف درسی. وی در ادامه گفته بود هر وقت بخواهید نظر مرا در این زمینه جویا شوید، یک شب جلوتر به من اطلاع دهید چرا که همان طور که می دانید من درگیر پروژه انجام تکالیف درسی فرزندانم هستم! این جواب دوستم مرا به خنده انداخت.

مانند بسیاری از موارد دیگر، تکالیف درسی هم نسبت به دوران کودکی ما بسیار پیچیده تر و سطح توقع از دانش آموزان به مراتب بیشتر شده است. درواقع انتظارات معلمان و دانش آموزان از یکدیگر افزایش یافته است. از سوی دیگر چالش دیگری گریبان گیر والدین شده و آن عبارت است از کنترل وسایل ارتباطی نوین، نظیر گوشی های هوشمند و آی پدها. با وجود این که مطالعات اخیر نشان دهنده این حقیقت است که انجام تکالیف درسی به نفع دانش آموزان نیست اما تکالیف درسی همچنان پابرجا و استوارند و غیرقابل حذف به نظر می رسند. در این میان، خبر خوش آن است که شما به عنوان ولی دانش آموز ملزم به درگیر کردن خود در پروسه انجام تکالیف نیستید و درواقع اصلا نباید خودتان را درگیر این مسائل بکنید!

به گفته دکتر کتی واتروود، استاد رشته آموزش دانشگاه میسوری و موسس سایت آموزشی مختص زنان شاغل در آمریکا هدف از انجام تکالیف کمک به استقلال آن ها در موضوع یادگیری است. اگر فکر می کنید مفهوم تکالیف این است که بچه را در اتاقی بنشانید و انتظار داشته باید نیم ساعت بعد تمامی تکالیف را به درستی انجام دهد سخت در اشتباهید اما در عین حال تاکیتک هایی وجود دارد که می تواند از رنجش طرفین درگیر این ماجرا یعنی والدین و فرزندان بکاهد.

در ادامه به برخی از این تاکتیک ها می پردزایم:

بگذارید فرزندتان، خود پایه گذار روتین و روال درسی خود باشد نخستین گام این است که برای تقویت شخصیت فرزندتان از او بپرسید ترجیح می دهد چه زمانی، کجا و چگونه به انجام تکالیف درسی خود بپردازد و در ادامه از او بپرسید آیا ایده هایی برای مدیریت روند انجام تکالیف خود د ارد یا خیر.

به گفته دکتر دبوراایستیپک (Deborah Stioeck) مشاور مجله (parents) در صورتی که فرزندتان ایده مشخصی نداشت، می توانید با پیشنهادهایی، وی را به مسیر درست هدایت کنید؛ سوالاتی نظیر بهتر است اول عصرانه بخوری؟ یا می خواهی قبل از مشق نوشتن در حیاط پشتی بازی کنی؟ او را مجبور کنید نسخه مورد قبول خود را بنویسد و آن را در محلی مناسب نصب کند تا همواره آن را به یادداشته باشد. به یاد داشته باشید که ممکن است فرزندان شما هر کدام روال درسی خود را داشته باشند. ممکن است برخی از فرزندان شما روی تختشان به انجام تکالیف خود بپردازند، عده ای دیگر میز غذاخوری را محلی مناسب برای انجام تکالیف خود بدانند.

بعضی از والدین برای فرزندان خود این نکته را جا انداخته اند که در صورتی که تکالیف خود را انجام ندهند، نمی توانند پای تلویزیون بنشینند و برنامه های دلخواهشان را دنبال کنند. بنا بر نظر کارشناسان، بهتر است در آغاز سال تحصیلی این مسئله را برای فرزندان خود جا بیندازید به ویژه پس از پشت سر گذاشتن تعطیلات تابستانی و عادت مداوم با تلویزیون بودن در این مدت طولانی!

نقش ناظر را داشته باشید نه مصحح

تکالیف درسی برای معلمان نقش ابزاری را دارد که به وسیله آن می توانند میزان گیرایی دانش آموزان از مفاد و مطالب درسی را بررسی کنند. بنابراین این تکالیف به شما معلق ندارند تا انجامشان دهید.

مت واکارو Matt Vacarro معلم ابتدایی در این باره می گوید: «ما می خواهیم اشتباهات بچه ها را ببینیم. درست است که هیچ کس دوست ندارد اشتباه کند اما به فرزندتان بفهمانید او در تمامی حالات حتما نباید از هیچ اشتباهی مبرا باشد. او هم ممکن است اشتباه کند. »

بنا بر نظر کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت، شما می توانید به فرزند خود بگویید که هر شب می تواند حداکثر سه سوال درباره تکالیف درسی خود بپرسد و بقیه موارد برعهده خود اوست یا می تواند دور موارد مورد سوال را خط بکشد و آن ها را با معلم خود درمیان بگذارد.

یکی از مادرانی که از این روش استفاده کرده است در این باره می گوید: «فرزند من می گوید من تنها مادری هستم که به فرزند در پیدا کردن پاسخ ها کمک نمی کنم. وقتی او از من خواست تا با کلمه «زیرا» جمله بسازم من از او پرسیدم آیا می خواهی یکی از شانس های سه گانه خود را صرف پرسش این سوال کنی؟ و می دانید در آخر چه نوشت؟ مشق نوشتن سخت است زیرا مادرم به من کمک نمی کند! و درست در همین لحظه من به عنوان مادر به فرزندم افتخار کردم. »

به گفته جسیکا لاهی (Jessica Lahey) دبیر زبان انگلیسی اگر فرزندتان سرتان داد زد و گفت مامان من به کمکت احتیاج دارم به او بگویید اگر با دقت و تمرکز کارت را انجام بدهی، هیچ مشکلی پیش نخواهدآمد.

درواقع شما به عنوان ولی دانش آموز هر چقدر بیشتر صبر کنید، احتمال این که فرزندتان مجبور شود سوالات را بار دیگر بخواند و روی آن ها تامل بیشتری داشته باشد بیشتر خواهدبود. این دبیر، کتاب ارزشمندی با نام «موهبت شکست؛ چگونه والدین می آموزند با رعایت استقلال فرزندان خود باعث موفقیت آن ها شوند؟ » را نیز به رشته تحریر درآورده است.

با این حال از آنجایی که در بطن تکالیف درسی، آموزش غیرمستقیم مدیریت زمان نیز نهفته است، برای فرزند خود جا بیندازید که برای انجام تکالیف خود تاابد وقت ندارد و باید از هرگونه بطالت و بازیگوشی بپرهیزید. به عنوان مثلا باید براساس مقطع تحصیلی و بنابر سیستم آموزشی کشور، محل اقامتتان و نیز توانایی های فرزند خود، هر شب زمانی معین را برای انجام تکالیف وی درنظر بگیرید.

به عنوان مثال اگر کلاس اول دبستان است بین 10- 20 دقیقه برای او در نظر بگیرید. برای کلاس دوم بین 20- 30 دقیقه و... (البته در این مورد باید غرولندهای این دانش آموزان ساعی را نیز به حساب آوریم!) برای محاسبه زمان تعیین شده، چشم از ساعت برندارید. در صورتی که فرزند شما با وجود تلاش صادقانه برای انجام به موقع تکالیف خود نتوانست در وقت مقرر کار را به پایان برساند، ساعت را متوقف کنید و یادداشتی برای معلم فرزندتان بنویسید.

در اینجا ذکر نکته ای لازم به نظر می رسد و آن سفارش دکتر استیپک است مبنی بر این که در عین حال که معلمان در انتظار بازخوردهایی از جانب شما هستند، هیچ گاه در مقابل فرزند خود درباره معلمان و سیستم آموزشی مدرسه، زبان به انتقاد نگشایید. اگر فرزندتان از نوع تکالیف و نحوه انجام آن ها شکایت دارد، نگویید: این مسخره است. من با معلمت تماس می گیرم.

شما م یخواهید فرزندتان بداند از او جانب داری می کنید اما در عین حال نباید سیستم آموزشی مدرسه محل تحصیل وی را سبک و کم اهمیت بشمارید.

از میان دروس مختلف، ریاضی منشا بیشترین اصطکاک بین فرزندان و والدین است چرا که روش تدریسش از زمان تحصیل والدین تاکنون بسیار فرق کرده است. برای مقابله با چنین معضلی، واکارو اوراق حاوی دستورالعمل های درسی را به خانه ها می فرستد تا راهنمای والدین هنگام رویارویی با این مسئله باشد. علاوه بر این در اغلب مدارس پرتال های آموزشی به این موضوع اختصاص یافته یا سمینارهایی برای ارائه مفاهیم جدید آموزشی در هر مقطع تحصیلی برگزار می شود.

فرزندتان را مسئول انجام تکالیف خود بار آورید

انجام تکالیف درسی به نوعی به منزله برعهده گرفتن مسئولیت فعالیت های آموزشی فرد است که به دست خود وی صورت می گیرد. این بدان مفهوم است که دانش آموزان باید حداکثر سعی خود را در انجام تکالیف به خرج دهند و آن را داخل کیف گذاشته و خود آن را به مدرسه ببرند. به تازگی مدرسه ای در اورلاندو تحویل تکالیف و پروژه های درسی دانش آموزان از سوی والدین را ممنوع اعلام کرده است.

به گفته خانم لاهی اگرچه ممکن است این کار از سوی بسیاری از والدین ناعادلانه تلقی شود اما نکته در این است که معلمان به دانش آموزان کمک می کنند تا با روش های مخصوص به خود دروس را به خاطر بسپارند.

اگر فرزندتان با گریه و زاری اعلام می کند که نمی تواند از عهده انجام تکالیف خود برآید، بگذارید برای یک بار هم که شده آن را ناقص تحویل دهد و عاقبت این کار را خود تجربه کند و عواقبش را بپذیرد.

واکارو در این باره با استناد به تجارب آموزشی خود چنین می گوید: «هنگامی که دانش آموز تکالیف خود را به درستی انجام نمی دهد و با سهل انگاری آن را انجام می دهد، من در زنگ تفریح او را مجبور می کنم بنشیند و آن را تکمیل کند. یک بار که دانش آموزی زنگ تفریح را از دست بدهد، یاد می گیرد دیگر نباید تکالیف خود را با سهل انگاری انجام دهد. »

این معلم کارآزموده در ادامه چنین می گوید: «عقب نشینی و پا پس کشیدن هیچ وقت موضوع ساده ای نبود اما در درازمدت به نفع شما و فرزندتان خواهدبود. »

وی از تجربه شخصی خود و فرزندش برای ما می گوید: «پسرم همین چند وقت پیش وقتی داشت غذا می خورد غذایش (سس سالسا) ریخت روی برگه تمرین درس ریاضی. معلم او دور لکه غذا خط کشیده بود و این یادداشت را برایش نوشته بود: لطفا هنگام انجام تکالیف درسی غذا نخورید! و من خیلی از این اقدام معلم فرزندم خوشم آمد. » در ضمن به خاطر دستخط بد و تکالیف نامرتب چند نمره را از دست داد و برای لحاظ نکردن جزییات به انشایش اخطار گرفت. تاثیر این کار خیل یعمیق تر از تاکتیک های من از آب درآمد. »

اگر به دنبال نسخه ای هستید که انگیزه فرزندتان را در انجام هر چه بهتر تکالیف بالا ببرد، پنج نکته زیر را رعایت کنید و به خاطر داشته باشید تغییر کوچک می تواند شرایط را به کلی دگرگون سازد.

1- به جای گفتن: «من نمی فهمم این روزها این معلم ها چطور به شماها ریاضی درس می دهند؟ » بگویید: «من ریاضی را به روش دیگری یاد گرفتم. بهتر است یک نگاه به کتاب بیندازی و نکته اش را بگیری. »

2- به جای گفتن: «چرا تو یک جمله دیگری را به این پاراگراف اضافه نمی کنی؟ » بگویید: «این انشای خیلی جالبی است. من می خواهم بیشتر درباره انشایت به من توضیح بدهی. »

3- به جای گفتن: «جواب این مساله به عنوان مثال 38 می شود. » بگویید: «مرحله به مرحله به پیش برو اگر مشکلی بود من اینجا هستم به تو کمک کنم. »

4- به جای گفتن: «از مشق هایت را ننویسی نمره بد می گیری» بگویید: «تو حداکثر تلاشت را انجم بده من و معلمت حواسمان به تلاش های تو هست نه اینکه تو حتما باید کامل باشی. »

5- به جای گفتن: «این بی معنی است» بگویید: «این مساله برای من هم گیج کننده است بهتر است یک یادداشت برای معلمت بنویسم. »

چگونه با معلم فرزندم حرف بزنم؟

در شرایط ایده آل و آرمانی یک معلم انتظارات و خواسته های خود درباره تکالیف و مشق شب شاگردان را در جلسه اولیا و مربیان به والدین آن ها شرح خواهدداد اما اگر هنوز درباره نقش خود به عنوان ولی دانش اموز با ابهام مواجه هستید، بهتر است دست به کار شوید و رایانامه ای (ایمیلی) را با عنوان «من چگونه می توانم در انجام تکالیف فرزندم به او کمک کنم؟ » برای معلم فرزندتان بفرستید.

از ادبیات ساده برای نگارش ایمیل استفاده کنید اما سوالات مشخص بپرسید نظیر موارد ذیل: آیا باید از تکالیف فرزندتان غلط بگیرید؟ به شرح و بیان مفاهیم بپردازید، درست و غلط بودن تکالیف را بررسی کنید یا همین که بدانید فرزندتان تکالیف خود را انجام داده است کفایت می کند؟ اگر از سوال هایتان جواب نگرفتید، گوشی تلفن را بردارید و با معلم فرزندتان تلفنی صحبت کنید. شما تا زمانی که احساس آرامش نکردید می توانید هر چند باری که بخواهید این کار را انجام دهید.

به گفته خانم دکتر کتی واتروود تجربه نشان داده والدین بهتر است کمتر به مقوله انجام تکالیف بپردازند و در مقابل تعامل بیشتری با معلمان داشته باشند. اگر انجام تکالیف تعیین شده برای فرزندتان مشکلات جدی به بار می آورد یا در زمان فعالیت های دیگر نظیر بازی یا استراحت او وقفه و بی نظمی ایجاد می کند یک ملاقات حضوری با معلم فرزندتان ترتیب دهید.

به اعتقاد خانم دکتر واتر وود، هیچ گاه یک معلم قصد برهم زدن روال عادی زندگی والدین را ندارد اما در عین حال به اطلاعات بیشتری درخصوص نحوه انجام تکالیف از سوی فرزندتان نیاز دارد. نگاه داشتن فرزندان بر مسیر ترقی و تعادل در نهایت هم به نفع والدین و هم به نفع اولیای مدرسه خواهدبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۳

یکی از محبوب ترین غذاهای ایرانی که در عین حال مصرفش بسیار خطرناک است و مسایل بسیاری درباره بهداشت مواد اولیه آن وجود دارد، کباب کوبیده است.

در واقع عدم رعایت اصول بهداشتی و عدم توجه به دما هنگام تهیه این غذا، باعث می شود آلودگی های اولیه به طور تصاعدی افزایش یابند. در ضمن کباب کوبیده ای که در رستوران تهیه می شود معمولا حاوی مقدار زیادی چربی است و به همین دلیل احتمال فسادپذیری آن زیاد است. در حقیقت اغلب کباب کوبیده هایی که بیرون از منزل سرو می شوند، حاوی ناخالصی های فراوانی هستند که برای سلامت بدن مفید نیستند؛ چربی های اشباع فراوان (چربی یا دنبه) همراه با افزودن پوست مرغ برای صرفه جویی در هزینه و دستیابی به منافع بیشتر.

هنگام تهیه کباب کوبیده ها با اینکه بافت بیرونی کاملا با آتش پخته می شود اما حرارت لازم در زمان تهیه و پخت به قسمت مرکزی نمی رسد در نتیجه احتمال بروز توکسوپلاسموز افزایش می یابد و بنابراین زنان باردار، باید با احتیاط، کباب کوبیده (حتی نوع خانگی آن که گرمای کافی به قسمت مرکزی آن نمی رسد) مصرف کنند.

توجه کنید که کتلت نیز یک غذای خوشمزه و پرطرفدار ایرانی است. با این حال زنان باردار بایستی درباره مصرف کتلت در دوران بارداری احتیاط کنند. چرا که در بسیاری مواقع، هنگام سرخ کردن کتلت ها، قسمت های میانی آنها به خوبی پخته نمی شود.

در نتیجه چنانچه گوشت اولیه دارای آلودگی هایی باشد، ممکن است خطر ابتلای زن باردار به این عفونت ها(از جمله عفونت خطرناک توکسوپلاسموز) افزایش یابد. این نوع مسمومیت برای زنان حامله می تواند منجر به سقط جنین شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۹

شکل ظاهری گردو یک نسخه کوچک از مغز را تداعی می کند. بر همین اساس، منطقی است که این مغز خوراکی سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 و پروتئین به تقویت مغز و بهبود سلامت آن کمک کند.

به نقل از "اکتیو بیت"، برای این که مغز از سطح عملکرد مطلوب برخوردار باشد نیازمند ترکیبی از کربروهیدارت های پیچیده، پروتئین بدون چربی، آنتی اکسیدان ها، اسیدهای چرب، و ویتامین ها است. برخی مواد غذایی می توانند به بهبود عملکرد مغز به ویژه در کودکان که روند رشد مغزی خود را تجربه می کنند و باید در کلاس های درس حاضر شوند، کمک کنند. در ادامه بیشتر با آنها آشنا می شویم.

گردو

شکل ظاهری گردو یک نسخه کوچک از مغز را تداعی می کند. بر همین اساس، منطقی است که این مغز خوراکی سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 و پروتئین به تقویت مغز و بهبود سلامت آن کمک کند.

غلات کامل (سبوس دار)

غلات سبوس دار مانند گندم، جو، جو دو سر، چاودار و ارزن دارای چند چیز مشترک بسیار مهم هستند. نخست، آنها کربوهیدارت های حاوی قند گلوکز با روند کند انتشار هستند که سوخت بدن را تامین کرده و به مغز قدرت می بخشند. دوم، غلات سبوس دار بیماری های کودک - ی غنی از فیبر محلول هستند که کلسترول را کاهش داده و همچنین خطر آسیب های مغزی مانند سکته را کاهش می دهند.

تخم مرغ

تخم مرغ بیماری های کودک - ی سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 است که می تواند انرژی مورد نیاز صبحگاهی شما را تامین کرده و پشتیبانی برای فعالیت های مغزی باشد.

ماهی چرب

ماهی های چرب مانند سالمون، شاه ماهی، ساردین، خال مخالی، و تن نه تنها بیماری های کودک - خوبی از پروتئین محسوب می شوند، بلکه سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 نیز هستند که برای عملکرد درست مغز و سیستم عصبی نیاز است و می توانند دیسلکسیا و دیگر اختلالات کمبود تمرکز را کاهش دهند.

کره بادام زمینی

پیش از یک مطالعه طولانی مدت، پروتئین موجود در کره بادام زمینی می تواند احساس سیری را در فرد ایجاد کرده، انرژی را در سطح بالا حفظ کند و سطح قند خون را پایدار نگه دارد. بر همین اساس، طی مدت زمان برگزاری امتحان خود سقوط ناگهانی انرژی را تجربه نخواهید کرد.

توت ها

بلوبری سرشار از آنتی اکسیدان ها (از قبیل ویتامین E، که از رگ های خونی و مغز در برابر آثار خطرناک رادیکال های آزاد و فقدان شناختی مرتبط با سن محافظت می کند) است، و همچنین ظرفیت یادگیری، حافظه و مهارت های حرکتی را بهبود می بخشد.

شکلات تلخ

شکلات تلخ سرشار از آنتی اکسیدان ها، مواد شیمیایی که از مغز در برابر آسیب رادیکال های آزاد محافظت می کند و جریان خون به سمت مغز را بهبود می بخشند، است و بر همین اساس، تمرکز و عملکرد حافظه را بهبود می بخشد.

مغزهای خوراکی و دانه ها

مغزهای خوراکی و دانه ها فواید بسیاری را برای بهبود عملکرد مغز فرزند شما ارائه می کنند. به عنوان مثال، آنها سرشار از ویتامین B6، یک عامل ضروری دوپامین و سروتونین، هستند که ارتباطات نورونی را بهبود می بخشد. ترکیبی از مغزهای خوراکی و دانه ها حاوی اسید فولیک نیز است که حافظه و تمرکز را تقویت می کند، در شرایطی که از بروز بیماری آلزایمر جلوگیری می کند.

چغندر

سبزیجاتی با پوست تیره، به ویژه چغندر، حاوی آنتی اکسیدان های قدرتمند با قابلیت مبارزه با بیماری ها هستند که مغز را سالم و قوی نگه می دارند.

چای سبز

چای سبز یک نوشیدنی گرم فوق العاده برای آغاز روز است زیرا تجمع رسوب پلاک - فراوانی آن می تواند به شکل گیری بیماری آلزایمر منجر شود - در مغز را کاهش می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۶

اکثر کودکان در جریان رشد، حداقل یک رفتار تکراری ثابت را که ارادی نیست، نشان می دهند. این رفتارها عمدتا پاسخی به نیازهای جسمانی و یا حالات هیجانی گذراست و به کودک کمک  می کند تا با استرس های روزمره زندگی کنار بیاید. معمولا این عادت مدتی پدیدار شده و سپس رفع می شود...

 اما گاهی از اوقات این عادات قدیمی، با استرس های جدید مجددا ظاهر می شود و مانند تولد خواهر یا برادر جدید، طلاق پدر و مادر، رفتن به مدرسه جدید و یا عدم حضور طولانی مدت یکی از والدین و ... پدیدار می شود. گاهی وقتها هم بی هیچ دلیل خاصی کودکان به یک عادت خاص پناه آورده و این عادت تبدیل به پاسخی غیر ارادی و خودکار می گردد. یکی از این عادات، مکیدن انگشت است که در بین کودکان بسیار شایع است. برخی از شواهد نشان می دهد که برخی از کودکان انگشت مکیدن را از داخل رحم آغاز می کنند. انگشت مکیدن تا 2 سالگی عمدتا با گرسنگی، خواب، ناکامی و خستگی رابطه دارد و در 2.5 تا 3 سالگی فقط در شبها رخ می دهد. در عمل به نظر می رسد که مکیدن اولیه انگشت تا حدودی مفید است چون گریه را کم و دندان در آوردن را آسان تر می کند و به کودک کمک می کند تا راحت تر بخوابد و کلا کودک را آرام می کند اما به نظر می رسد که ادامه یافتن این

 رفتار، بعد از 4 سالگی چندان مناسب نبوده و موجب ایجاد مشکل در دندانهای دایمی آنها مانند روی هم قرار نگرفتن دندانها، باریک شدن قوسهای دندانی، التهاب لثه و ... می گردد. لذا اگر به موقع جلوی این رفتار گرفته نشود، به طور قطع رشد دندانهای دایمی با مشکل مواجه شده و شکلی نامنظم و ناموزون می یابد. 

همچنین اکثر بچه هایی که مبتلا به این عادت هستند در میان گروه همسالان خود مورد آزار و اذیت و انتقاد و تمسخر قرار می گیرند. لذا بسیار مهم  و ارزشمند است که قبل از وقوع این گونه مشکلات، این رفتار را در کودکمان متوقف کنیم.

ادامه یافتن این رفتار، بعد از 4 سالگی چندان مناسب نبوده و موجب ایجاد مشکل در دندانهای دایمی آنها مانند روی هم قرار نگرفتن دندانها، باریک شدن قوسهای دندانی، التهاب لثه و ... می گردد

برای مقابله با این مشکل چه باید کرد؟

مکیدن انگشت در 2 سال اول زندگی واکنشی طبیعی و از ویژگی های سیر تحولی دوران اولیه کودکی است اما در بعضی از کودکان حتی با بزرگتر شدن و افزایش سن نیز این عادت تا 4 سالگی ادامه پیدا می کند لذا اگر سعی در متوقف کردن این عادت دارید، باید صبر کنید تا کودکتان این دوره تحول رشدی را بگذراند.

- قبل از اینکه این رفتار به صورت یک مشکل بزرگ در آید، مانع از آن شوید به این صورت که با مشاهده کوچکترین رفتار غیر طبیعی از جانب کودکتان مانع از ادامه یافتن آن شوید. یعنی اگر می بینید گاهی اوقات و به تعداد دفعات کم کودکتان به مکیدن انگشت می پردازد در برابر همین رفتارهای کوچک نیز واکنش نشان دهید.

 زمانی که فرزندتان شروع به مکیدن انگشت می کند، او را به حرف بگیرید - برای ایجاد تغییرات از نظام پاداش و تشویق استفاده کنید. فراوانی رفتار مکیدن انگشت را بر روی تقویم و یا یک صفحه کاغذ ثبت کرده و یک خط پایه ، از رفتار کودکتان تهیه کنید سپس در طی هر روز که از میزان این خط پایه کاسته شد، به فرزندتان پاداش دهید.

- کودکتان را سرگرم فعالیتهایی کنید که باعث مشغول شدن دستان وی گردد.  برای مثال کار با مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ و .. استفاده از اسباب بازی های سر و صدا دار و یا بازی با پازل و ... همگی می تواند مانع از ادامه یافتن این رفتار شود.

- زمانی که فرزندتان شروع به مکیدن انگشت می کند، او را به حرف بگیرید. مسلما در این شرایط صحبت کردن و مکیدن انگشت(توامان) کار بسیار دشواری خواهد بود و مانع از ادامه یافتن این عمل می شود.

- برای متوقف ساختن این رفتار، به کودکتان گوشزد کنید که او دیگر بزرگ شده و بچه های بزرگ نیازی به مکیدن انگشتان دست خود ندارند. به زبان ساده برای کودکتان توضیح دهید که چرا متوقف کردن این رفتار بسیار مهم است و حتی از پیشنهادات او برای به کار بردن راه حلهای مختلف، استفاده کنید.

کودکتان را سرگرم فعالیتهایی کنید که باعث مشغول شدن دستان وی گردد- حتما در این مورد با دندانپزشک کودکان صحبت کنید چون ممکن است یک متخصص، پیشنهادات بسیار خوبی برای ترک کردن این عادت داشته باشد. برخی از پزشکان داروهای بی ضرر و البته تلخ مزه ای را تجویز می کنند تا انگشتان کودک خود را به آن آغشته کرده و مانع از ادامه دادن این رفتار شوید.

در صورت نیاز اگر فکر می کنید می تواند تاثیر گذار باشد، از دندانپزشک کودکتان بخواهید که با او در این مورد صحبت کند.

و پیشنهاد آخر اینکه ....

گاهی اوقات با شدت گرفتن این رفتار در برخی از کودکان توصیه می شود که والدین با ملاحظه مکرر مکیدن انگشت در کودکشان، ضربه آرامی پشت دست او بزنند تا او از ادامه دادن این رفتار خودداری کند. البته این پیشنهاد، تا زمانی که روشها مناسب تر و ملایم تری وجود دارد، توصیه اکید نمی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۷

ثابت شده که مکیدن انگشت، باعث آرامش کودک می شود و به همین خاطر کودک این رفتار را همچنان ادامه می دهد. برخی از کودکان پس از تولد و برخی دیگر، دررحم مادر انگشت خود را می مکند.


برخی از کودکان پس از تولد و برخی دیگر، دررحم مادر انگشت خود را می مکند. ثابت شده که مکیدن انگشت، باعث آرامش کودک می شود و به همین خاطر کودک این رفتار را همچنان ادامه می دهد.

یکی از دلایل مکیدن انگشت می تواند اضطراب کودک باشد، کودک مضطرب در هنگام ترس و در مواجهه با تعارضات با مکیدن انگشت به شکل ناخودآگاه به دوران آرامش خود در آغوش مادر و مکیدن شیر پناه می برد. ازطرف دیگر، گروهی از کودکان که زودترازموعد ازشیرگرفته شده اند نیز برای جبران رفلکس مکیدن پستان مادر، به مکیدن انگشت خود روی می آورند.

هرچه سن بالا تر می رود، استرس ها بیشتر می شوند، از اینرو وابستگی به مکیدن انگشت نیز افزایش می یابد.به نظر می رسد مکیدن انگشت در دختر ها شایع تر از پسرهاست.

برای مقابله با مکیدن انگشت، اگر شرایط استرس زا در محیط کودک وجود دارد، آن شرایط برطرف شود. برای کودکان خردسال، توجه او را به یک محرک قوی جلب کنیم.  مثل بازی با خمیر و یا تسبیح دست گرفتن، نقاشی، رنگ آمیزی، پازل درست کردن، لاک زدن و انجام مانیکور برای دختران و سایر موارد که در این حالت هدف این است که دست کودک مشغول به یک فعالیت باشد.

زمان را کنترل کنیم. مثلاً کودکی که موقع خواب ۳۰ دقیقه انگشتش را مک می زند ابتدا ۵ دقیقه دستش را کنترل می کنیم. بعد که ۲۵ دقیقه عادت کرد زمان را ۲۰ دقیقه تعیین می کنیم یعنی هر مرحله را که با موفقیت گذراند ۵ دقیقه کم می کنیم.

استفاده از سایر روش های تغییر رفتار مثل خاموشی ـ تقویت رفتار مغایر ـ محروم کردن از تقویت مثبت، جریمه کردن، جبران نیز موثر است. 

روش یادآوری، برای درمان کودکانی که همکاری لازم را دارند و خودشان تمایل به ترک عادت مذکور را دارند، مناسب است. در این روش می توان یک نوار چسب ضد آب، روی انگشت شصت کودک چسباند تا به کودک یاد آوری کند که انگشت خود را داخل دهان نبرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۲

مکیدن انگشت علاوه بر عوارض مختلفی که دارد مزایای مختلفی نیز داراست که از جمله آن ها می توانیم به کاهش ابتلا به بیماری های آلرژیک در کودک اشاره کنیم شکل گرفتن بیماری های آلرژی در خردسالانی که انگشت خود را زیاد می مکند بسیار کمتر از دیگر همسالان آن ها ست ناخن جویدن و انگشت مکیدن در سنین کودکی بسیار مشاهده می شود گاهی اوقات بهتر است مانع انگشت مکیدن فرزندتان نشوید .

گرچه والدین کودکانی را که انگشت خود را می مکند یا ناخن خود را می جوند از این کار منع می کنند ولی یک بررسی جدید نشان داده است این بچه ها وقتی بزرگ می شوند کمتر دچار مشکلات ناشی از آلرژی و حساسیت می شوند. نتایج این بررسی به توسط محققین نیوزیلندی در مجله Pediatrics منتشرشده است. محققان فکر می کنند این کار بچه ها آن ها را در معرض میکروب های بیشتری قرار می دهد که نتیجه آن بروز تغییراتی در سیستم دفاع ایمنی آن ها است و احتمالاً همین تغییرات است که احتمال شکل گرفتن بیماری های آلرژی که را در آنان کاهش می دهد.

 این تحقیق بر روی بیش از یک هزار کودک صورت گرفته و عادات آن ها در سنین 5 و 7 و 9 و 11 سالگی بررسی شده است. سپس همین افراد در سن 32 سالگی برای وجود آلرژی بررسی شده اند. حدود 38 درصد بچه هایی که انگشت می مکیدند یا ناخن می جویدند وقتی به سن 13 سالگی رسیدند آلرژی داشتند درحالی که این میزان در بچه های دیگر 49 درصد بود. جالب اینکه در بچه هایی که هم ناخن می جویدند و هم انگشت می مکیدند احتمال بروز آلرژی به 31 درصد کاهش میافت.

بررسی نشان داد که این درصدها و احتمالات در سنین بالاتر تا سن 32 سالگی هم به همین تناسب ادامه میابد.

البته پیام این بررسی این نیست که بچه های خود را وادار کنیم انگشتان خود را بلیسند. این بررسی فرضیه بهداشت را بار دیگر تقویت می کند. فرضیه ای که می گوید هرچه بچه ها در سنین کودکی بیشتر در معرض میکروب ها قرار بگیرند در سنین بالاتر کمتر دچار آلرژی و حساسیت می شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۰